ﺣﻀﻮﺭ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫَﻤﯿﺸﮕﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺍﺳﺖ
مهربانی را قسمت کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد
هیچ پلی
مرا با این همه فاصله به چشمان تـو پیوند نمی زند
می دانم
هر چه من بیشتر جلو می آیم
رانش چشم های تـو
فاصله را بیشتر می کند
عشق یک حس مه الود است
انتهایش را کسی هرگز نمی داند
همیشه دور نما ها
خواستنی ترند
مثل سراب
مثل فردا
مثل تـو
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
گویند زیارت نه به همت است نه به قسمت ٬ به دعوت است
پس ای گروه دعوت شده ما را نزد پروردگارتان یاد کنید