شعر در مورد اسم ترانه
شعر در مورد اسم ترانه , شعر برای اسم ترانه,شعر درمورد اسم ترانه,شعر با اسم ترانه,شعر درمورد اسم ترانه,شعر با کلمه ترانه,شعر در وصف اسم ترانه,شعری در مورد اسم ترانه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم ترانه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تا بر لب تو زمزمه ی عاشقانه هاست
با من هوای غرق شدن در ترانه هاست
شعر در مورد اسم ترانه
دیدم، خودم دیدم، پروانه قشنگی هی در گلوی من میرقصید.
من داشتم برای یک ستاره ترانه می خواندم.
دیدم، خودم دیدم، یک قناری قشنگ، از آن همه آواز، تنها حنجره ترا نشانم می داد.
زندگی چقدر زیباست “ری را”!*
شعر برای اسم ترانه
روزی من عاشقانه ترین ترانه ی تاریخ را خواهم سرود
ترانه ای که عاشقان در گوش هم زمزمه می کنند و
از فرط عشق و به شکرانه ی آن
در آغوش هم اشک خواهند ریخت و
همدیگر را تنگ تر به بر خواهند کشید
شعر درمورد اسم ترانه
صدای پای تو …
خوشترین ترانه ست!…
زمزمه کن … تشنه ی شنیدنم!
شعر با اسم ترانه
دستم را بگیر!
همین دست
برایت ترانه عاشقانه نوشته؛
همین دست سوخته
در حسرت لمس دست های تو؛
همین دست
پاک کرده اشک هایی را
که در نبودت به گونه دویدند
شعر درمورد اسم ترانه
دلم یک ترانه ی غمگینِ خارجی می خواهد
با زبانی که نمی فهمم چیست
می خواهم به دردی که نمی دانم چیست
زار زار گریه کنم.
شعر با کلمه ترانه
نفهمیدم چه شد که باز
یک هو و بی هوا، هوای تو کردم
دیدم دارد ترانه ای به یادم می آید
شعر در وصف اسم ترانه
ابر نخستین ترانهی معجزه را
بر لبهامان حک کرد
زبانمان را فراموش کردیم
کفش و لباسمان کهنه ماند
و ما
با بوسه
درختان را
بهار کردیم.
شعری در مورد اسم ترانه
وقتی کبوتر واژه یی
تور بی طناب ترانه می افتند
بر می دارمش
می بوسمش
و رهایش می کنم
شعر در مورد اسم ترانه
سنتوری زیر پا می گذارم
تا برای تو از رف پایین آرم
قدیمی ترین ترانه ای را که
گلوی انسانی خوانده است.
شعر برای اسم ترانه
شک دارم به ترانه ئی
که زندانی و زندانبان با هم زمزمه کنند
شعر درمورد اسم ترانه
شادیِ تو بی رحم است و بزرگوار،
نفس ات در دست هایِ خالیِ من
ترانه و سبزی است.
شعر با اسم ترانه
دلتنگیهای آدمی را
باد ترانهای میخواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده میگیرد،
و هر دانه برفی
به اشکی نریخته میماند
شعر درمورد اسم ترانه
هر ترانه اولی دارد دلا و آخری بس کن
آخر این ترانه نیستش پایان چرا
شعر با کلمه ترانه
غرض که نسبت بی شرط اگر بود منظور
ترانه هست نظیر و ترانه هست مثال
شعر در وصف اسم ترانه
در بسیط جهان کنون خواجو
همه آوازه ترانه ماست
شعری در مورد اسم ترانه
تارو پودم در اهتزاز آرد
سیم ساز ترانه پردازت
شعر در مورد اسم ترانه
زاهد بودی ترانه گویت کردم
خاموش بدی فسانه گویت کردم
شعر برای اسم ترانه
ئ
حکمت نتوانی شنود ازیرا
فتنه ی غزل نغزی و ترانه
شعر درمورد اسم ترانه
این وزن ترانه می سراید
مرغی که مقیم شاخسار است
شعر با اسم ترانه
لب زهر ترانه چند ریزد
از ریزش این لعاب توبه
شعر درمورد اسم ترانه
بشنو ترانه عشق ای بلبل بلاغت
بیدارسازگوشت درخواب کن زبانرا
شعر با کلمه ترانه
آهنک شادمانه بگوشش نمیزنیم
مستست این ترانه بگوشش نمیزنیم
شعر در وصف اسم ترانه
کوه گران زناله ما گم شود به رقص
خسرو، به تای نغمه زنان این ترانه نیست
شعری در مورد اسم ترانه
خیال دوست درین خانه پا بر آتش سوخت
کنون کز آب دو چشمم ترانه می طلبد
شعر در مورد اسم ترانه
چون ناله شبانه عاشق کشیدنیست
مطرب که صد ترانه مستانه ساخته
شعر برای اسم ترانه
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست
شعر درمورد اسم ترانه
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
شعر با اسم ترانه
مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سراید خطا کند
شعر درمورد اسم ترانه
چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی
ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
شعر با کلمه ترانه
بگو که پرده سرا ساز را بساز درآرد
مگر ترانه ئی از قول آن نگار بگوید
شعر در وصف اسم ترانه
قولت چو با عمل بفروداشت می رسد
بر گو غزل ترانه ازین بیشتر میار
شعری در مورد اسم ترانه
گاه ترانه گفتن عقلست دستیارم
در شرح عشق دادن روحست ترجمانم
شعر در مورد اسم ترانه
خواجو مگو فسانه در کش می شبانه
بر گوی این ترانه هذا نصیب لیلی
شعر برای اسم ترانه
هنگام صبوح ای صنم فرخ پی
برساز ترانه ای و پیش آور می
شعر درمورد اسم ترانه
مرغ خونین ترانه را مانم
صید بی آب و دانه را مانم
شعر با اسم ترانه
بیاد فیضی و گلبانگ عاشقانه اوست
اگر ترانه مستانه ای سرودم من
شعر درمورد اسم ترانه
مخور غمی که به فردا چگونه خواهد بود
که چرخ عمر تو ضایع برین ترانه کند
شعر با کلمه ترانه
زشرم قند لبت در عرق گداخت نبات
بدین ترانه گرفتند خلق در دهنش
شعر در وصف اسم ترانه
مر از آب خوش آید که می زند بر رود
ترانه های دلاویز و صوتهای حزین
شعری در مورد اسم ترانه
از ماجرای اشکم، مطرب ترانه سازد
بس قطره های خونین، کز چشم ساغر آمد
شعر در مورد اسم ترانه
شد دماغم ز زهد خشک خراب
مطربا این ترانه از سر گو
شعر برای اسم ترانه
مطربا قول عاشقان بر گو
غزلی خوش ترانه ای تر گو
شعر درمورد اسم ترانه
از مطرب آب بشنود ناله که او
بر رود خوشک ترانه ای می گوید
شعر با اسم ترانه
از ترانه عشق تو نور نبی موقوف گشت
وز مغابه جام تو قندیلها بر هم شکست
شعر درمورد اسم ترانه
زر باید زر که تا غم از دل ببرند
ترانه خشک خوبرویان نخرند
شعر با کلمه ترانه
ای گل بیا و از چمن طبع شهریار
بشنو ترانه غزل جاودانیم
شعر در وصف اسم ترانه
سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار
گر همره ترانه ساز صبا نبود
شعری در مورد اسم ترانه
اشک است جویبار من و ناله سه تار
شب تا سحر ترانه این جویبار من
شعر در مورد اسم ترانه
نوای ساز تو خواند ترانه توحید
حقیقتی به زبان مجاز میگوئی
شعر برای اسم ترانه
ترانه غزل شهریار و ساز صباست
بزن که سوز دل من به ساز میگوئی
شعر درمورد اسم ترانه
به شمع صبحدم شهریار و قرآنش
کزین ترانه به مرغان صبح خوان مانم
شعر با اسم ترانه
به هم رسیده در این خاکدان ترانه و شعر
چو در ولایت غربت دو همزبان غریب
شعر درمورد اسم ترانه
بلبل گلوی خویش عبث پاره می کند
تأثیر نیست در دل خندان ترانه را
شعر با کلمه ترانه
بشنو ز من ترانه غیرت فزای را
گر مردی ای سپند، نگه دار جای را
شعر در وصف اسم ترانه
گل از ترانه بلبل فراغتی دارد
علاج شکوه بیهوده گوش سنگین است
شعری در مورد اسم ترانه
طمع مدار ز تن پروران ترانه عشق
نوا کسی ز نی پر شکر نخواسته است
شعر در مورد اسم ترانه
به صبر خویش مکن تکیه از غرور که طور
سپندوار به رقص آمد از ترانه دوست
شعر برای اسم ترانه
نوای مرغ چمن حلقه برون درست
جراحت جگر غنچه از ترانه کیست؟
شعر درمورد اسم ترانه
هر جا که شد ترانه ما انجمن فروز
گردید آب نغمه و از زلف تار ریخت
شعر با اسم ترانه
صائب به غیر عشق ندارد ترانه ای
شعر اینچنین خوش است و شعار اینچنین خوش است
شعر درمورد اسم ترانه
جوش گل از ترانه مستانه من است
هر جا سری است گرم ز پیمانه من است
شعر با کلمه ترانه
باغ و بهار ما جگر داغدار ماست
در برگریز، بلبل ما بی ترانه نیست
شعر در وصف اسم ترانه
چون بلبلان ترانه من مستی آورد
هر کس خبر گرفت ز من، بیخبر گذشت
شعری در مورد اسم ترانه
گر هزارست بلبل این باغ
همه را نغمه و ترانه یکی است
شعر در مورد اسم ترانه
درین زمان چنان پست شد ترانه عشق
که در بهار نخیزد ز بلبلان فریاد
شعر برای اسم ترانه
ز نوبهار کجا گل شکفته می گردد؟
گل از ترانه بلبل شکفته می گردد
شعر درمورد اسم ترانه
نوای گرم نی، از فیض آتشین نفسی است
ز سوز سینه بود، گرمی ترانه ما
شعر با اسم ترانه
مستم از بانگ عاشقانه تو
بوی عشق آید از ترانه تو
شعر درمورد اسم ترانه
زهی ترانه مسعود و نظم دلکش او
که چون شراب کهن، تازه میکند جان را