شعر در مورد دیوانه

شعر در مورد دیوانه ،شعر در مورد دیوانه عشق،شعری در مورد دیوانه،شعر در مورد دیوانه،شعر در مورد دل دیوانه،شعری در مورد دیوانه،یک بیت شعر در مورد دیوانه،شعر درباره دیوانه،شعر درباره دیوانه عاشق،شعر در مورد آدم دیوانه،شعر در مورد دیوانه عاشق،شعر در باره عاشق دیوانه،شعر در مورد دیوانه ها،شعری درباره دیوانه،شعر درمورد دیوانه،شعر در مورد دیوانه شدن،شعر نو در مورد دیوانه،شعر درباره دل دیوانه،شعری درباره دیوانه،شعر درباره دیوانه ها،شعر نو درباره دیوانه،شعر دیوانه،شعر دیوانه گی،شعر دیوانه مشیری،شعر دیوانه جان،شعر دیوانه کردی،شعر دیوانه کننده،شعر دیوانه و زنجیر،شعر دیوانه عشق،شعر دیوانه ام،شعر دیوانه منم،شعر دیوانه گی،شعر های دیوانه گی،شعر دیوانه جان منزوی،شعر دیوانه جان از حسین منزوی،شعر دیوانه محبت جانانه ام هنوز،شعر دیوانه ام کردی،شعر مرا دیوانه کردی،شعر دیوانه کننده حضرت عباس،شعر دیوانه کننده امام حسین،شعر دیوانه کننده،شعر عاشقانه دیوانه کننده،شعر های عاشقانه دیوانه کننده،شعر های عاشقانه و دیوانه کننده،شعر دیوانه و زنجیر پروین اعتصامی،شعر دیوانه و زنجیر از پروین،شعر دیوانه و زنجیر پروین،شعر دیوانه و زنجیر اعتصامی،معنی شعر دیوانه و زنجیر،معنی شعر دیوانه و زنجیر از پروین اعتصامی،معنی شعر دیوانه و زنجیر پروین،شعر دیوانه زنجیری،شعر دیوانه و زنجیر از پروین اعتصامی،شعر دیوانه عشقم،شعر عشق دیوانه،شعر دیوانه عاشق،شعر دیوانه عاشق،شعر عشق دیوانه وار،شعر دیوانه ی عشق،شعر در مورد دیوانه عشق،شعر دیوانه امام حسین،شعر من دیوانه ام،شعر باز من دیوانه ام مستم،شعر من عاشق دیوانه ام،شعر دل دیوانه ام دیوانه ترشی،شعر عاشقم دیوانه ام،شعر نو دیوانه ام،شعر دیوانه منم یا دل،شعر ای دیوانه لیلایت منم،شعر گفت دیوانه لیلایت منم

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دیوانه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دیوانگی زین بیشتر ؟ زین بیشتر ، دیوانه جان

با ما ، سر دیوانگی داری اگــــر ، دیوانه جان

شعر در مورد دیوانه

همچو ما دیوانۀ دیوانگی

نیست در افسانۀ دیوانگی

بهتر از خواب هزار و یک شب است

هر شب مستانۀ دیوانگی

شعر در مورد دیوانه عشق

از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام

آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توام

یکدم از دل نبرم یاد دلاویز تورا

گرچه چون عشق ز دل رفته فراموش توام

نگه گرمم و در چشم سخنگوی توام

هوس بوسه ام و در لب خاموش توام

همچو اشکی که ز جان ریخته در دامن تو

چون صدایی که ز دل خاسته در گوش توام

پای تا سر همه طوفانم و آشفتگیم

بحر پر موجم و عمریست که در جوش توام

گرچه در حسرتم از دوری برق نگهت

زنده با یاد تو و گرمی اغوش توام

در دل این شب تاریک که چون بخت منست

تا سحر منتظر صبح بناگوش توام

خاطر نازکت آزرده شد از خاطر من

بار سنگینم و آویخته از دوس توام

شعری در مورد دیوانه

دل دیوانه که خود را به سر زلف تو بستست

کس بر او دست نیابد که سر زلف تو بستست

چکند طالب چشمت که ز جان دست نشوید

بوی خون آید از آن مست‌ که شمشیر به دست است

به امیدی که شبی سرزده مهمان من آیی

چشم در راه و سخن بر لب و جان بر کف دست است

من و وصل تو خیالیست که صورت نپذیرد

که ترا پایه بلندست و مرا طالع پستست

گفتم از دست تو روزی بنهم سر به بیابان

دست در زلف زد و گفت‌ کیت پای ببستست

حاش لله که رهایی دلم از زلف تو بیند

که دلم ماهی بسمل بود و زلف تو شستست

گرد آن دانهٔ خال تو سیه موی تو دامست

دل شناسد که تنی هرگز ازین دام نجستست

دل قاآنی ازینسان که به زلف تو گریزد

چون برآشفته یکی رومی هندوی پرستست

شعر در مورد دیوانه

یارب دلم دیوانه شد مفتون صاحبخانه شد

امشب دل رسوای من دیوانه پیمانه شد

مست می نابش شدم در این خراب آباد دل

امشب دل شوریده ام آواره میخانه شد

شعر در مورد دل دیوانه

عاقلی، دیوانه‌ای را داد پند

کز چه بر خود می‌پسندی این گزند

شعری در مورد دیوانه

پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند؟!

آری ! اگر بسیار اگر کم فرق دارند

شادم تصور می کنی وقتی ندانی

لبخندهای شادی و غم فرق دارند

بر عکس می گردم طواف خانه ات را

دیوانه ها آدم به آدم فرق دارند

من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان

با این حساب اهل جهنم فرق دارند

بر من به چشم کشته عشقت نظر کن

پروانه های مرده با هم فرق دارند

یک بیت شعر در مورد دیوانه

در اولین دیدار ھــــم بوی جنون آمد ز تــــو

وقتی نشستی اندکی نزدیک تر دیوانه جان

شعر درباره دیوانه

واقف سرّ و رموز هست و بود

عارف فرزانۀ دیوانگی

چشمهای پُر فسون آن پری

کرده دل را خانۀ دیوانگی

شعر درباره دیوانه عاشق

چون می نشستی پیش من گفتم که اینک خویش من

ای آشنــــا در چشـــــم من با یک نظر دیوانــــــــه جان

شعر در مورد آدم دیوانه

گله از دست کسی نیست؛

مقصر

دل دیوانه‌ی ماست…

خدایا از دل دیوانه وارم

گنه بردار و کن فجری به کارم

تو آنجا

ویک فاصله که مرا بنگرد و به من نیش خند بزند

و من دیوانه وار همچنان به ردپای تو در این فاصله

چشم بدوزم!

که دنیا را مانند تو میبیند

گویی در میابی

که دیوانه نبوده ای

در این ویرانهء بی بام و بی در،

نشیمن عاشقی دیوانه کرده ست.

ببین عشق دیوانه من چه کردی…

درابریشم عادت آسوده بودم…

تو با بال پروانه من چه کردی!

ننوشیده از جام چشم تو مستم….

خماراست میخانه من چه کردی…

مگر لایق تکیه دادن نبودم…

توباحسرت شانه من چه کردی…

مراخسته کردی و خود خسته رفتی…

سفرکرده با خانه من چه کردی…

جهان من از گریه است خیس باران…

توباسقف کاشانه من چه کردی؟

شعر دیوانه ام

دیوانه شده ی یک نگاه شدم یا یک شهوت خام

نمیدانم،

فقط میدانم دیوانه شده ام، دیوانه…

شعر دیوانه منم

مستی ما، ساز ما، آهنگ ما

بادۀ پیمانۀ دیوانگی

شعر دیوانه گی

حال واحوال دلم ، از سرشب بد شده بود

عقل بیچاره ی من، باز مردد شده بود

لرزه ها بر دل دیوانه ی من می افتاد

یک نفر شکل تو از کوچه ی ما رد شده بود

شعر های دیوانه گی

ما دیوانه ایم..

کسی به اندازه دل تنگی خاص ما

رنگ و لعاب دیوانگی ندارد.

ما دیوانگان خاصی هستیم..

در بالکن خانه ام

ماه را زندانی

برکه ها را مشوش

و شاخه های بید را

کوتاه می کنم

تا مبادا

بدون من

عاشقانه ای

برایت

رقم بخورد

شعر دیوانه ام کردی

تو چون حوری و من دیوانه تو

تو چون ماهی و من مستانه تو

تو چون شاهی که این عالم فدایت

توئی چون شمع ، منم پروانه تو

شعر مرا دیوانه کردی

ھم عشق از آنسوی دگر سوی جنونت می کشد

گیرم که عاقل ھم شدی زین رھگذر دیوانــه جان

شعر دیوانه کننده حضرت عباس

تا دل نشود عاشق

دیوانه نمی گردد

تا نگذرد از تن جان

جانانه نمی گردد

گریان نشود چشمی

تا آنکه نسوزد دل

بیهوده بگرد شمع

پروانه نمی گردد

شعر دیوانه کننده امام حسین

یا عقل را نابـــود کن یا بـا جنون خـــود بمیــر

در عشق ھم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان

شعر دیوانه کننده

نفهمیدی مضحکه دست کلاغ ها شده ام؟!!

آنها هم مرا در این برهوت

مترسک دیوانه می خوانند! …

شعر عاشقانه دیوانه کننده

دیوانه ترینم در رویا تو گویی

مترسان مرا در این دون دنیا

خارپشت هم می داند طعم سیب را

اگر دستانم خالی است ببخشا

توزنجیری ومن دیوانه تو

بیابر گردنم آویزیک دم

شعر دیوانه و زنجیر پروین

نشسته شعر می گوید برایش

دل دیوانه ام چه خوش خیال است

شعر دیوانه و زنجیر اعتصامی

نذر کردم تا بیایی هر چه دارم مال تو

چشم های خسته و پر انتظارم مال تو

یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو

آرزویم هیچ ، قلب بی قرارم مال تو . .

معنی شعر دیوانه و زنجیر

قصه ی عشق بگوش من دیوانه چه خوانی؟

بس کن افسانه و خوابم کن و بگذار بمیرم

معنی شعر دیوانه و زنجیر از پروین اعتصامی

گاهی اوقات

حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست..!

معنی شعر دیوانه و زنجیر پروین

وقتی یک زن دیوانه وار

باتو بحث میکنه

خوشحال باش

چون سکوت یک زن

نشانه پایان توست…..!

ابر برجسب

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

جستجو